۱- مكالمه ، مكالمه ، مكالمه. اگر براي يادگيري يك زبان جديد ميانبري وجود داشته باشد، اين است: مكالمه طولاني و مداوم با افرادي كه بيشتر از شما به آن زبان مسلط هستند. يك ساعت مكالمه (با تصحيح شدن و فرهنگ لغت به عنوان مرجع) به اندازه پنج ساعت آموزش در كلاس درس و ۱۰ ساعت آموزش خود خوان ارزش دارد.
چند دليل براي اين مسئله وجود دارد. اولين دليل انگيزه است. برقراري ارتباط با يك شخص زنده كه درمقابل شما ايستاده از يك كتاب يا برنامه صوتي كه در رايانه شما است بسيار ترغيب كننده تر خواهد بود.
دليل دوم اين است كه زبان چيزي است كه بايد پردازش شود، نه حفظ. من متخصص يادگيري زبان نيستم، اما طبق تجربه من ۱۰۰ بار نگاه كردن و به خاطر سپردن يك كلمه در يك كتاب يا از طريق فلش كارت به اندازه استفاده از يك كلمه در مكالمه واقعي موثر نخواهد بود.
من اعتقاد دارم دليل اين امر اين است كه ذهن ما اولويت بيشتري را به اتفاقاتي مي دهد كه شامل تجربيات واقعي انساني و اجتماعي هستند، خاطراتي كه عواطف با آنها گره خورده است. به عنوان مثال، اگر من به دنبلا فعل “to complain” باشم و آن را در يك جمله رو به يك دوست جديد به كار ببرم، احتمالاً در آينده هميشه آن كلمه را با آن موقعيت و گفتگوي ويژه اي كه با آن شخص داشتم مرتبط خواهم كرد. در حالي كه من مي توانم همان كلمه را ۲۰ بار با فلش كارت تمرين كنم، و حتي به درستي ياد بگيرم، اما با توجه به اينكه آن را در عمل به كار نبرده ام احتمالا معني خاصي براي من نخواهد داشت و براحتي فراموش خواهد شد.
۲- اولويت با شدت مطالعه است نه طول آن. منظور من اين است كه مطالعه يك زبان چهار ساعت در روز به مدت دو هفته، از يك ساعت مطالعه در روز به مدت دو ماه براي شما سودمندتر خواهد بود. اين يكي از دلايلي است كه باعث مي شود افرادي كه در كلاس هاي زبان شركت مي كنند هرگز چيزي ياد نگيرند. زيرا آنها فقط ۳-۴ ساعت در هفته آموزش مي بينند و اغلب بين كلاس ها چند روز فاصله وجود دارد.
زبان به تكرار زياد، تجربيات مرجع فراوان و تعهد و سرمايه گذاري مداوم نياز دارد. بهتر است يك دوره خاص از زندگي تان را به آن اختصاص دهيد، حتي اگر فقط ۱-۲ هفته باشد و ۱۰۰٪ خود را وقف زبان كنيد، تا اينكه در طول ماه ها يا حتي سال ها آن را نصفه و نيمه ياد بگيريد.
۳- كلاس ها اعصاب خورد كن و اصراف در وقت و پول شما هستند. با در نظر گرفتن همه موارد، به نسبت زمان و تلاشي كه صرف كلاس هاي گروهي مي كنيد، بازده چشم گيري دريافت نخواهيد كرد. دو دليل براي اين مشكل وجود دارد. اولين مورد اين است كه سرعت پيشرفت كلاس به ضعيف ترين زبان آموز كلاس بستگي دارد. دوم اين كه يادگيري زبان يك فرآيند نسبتاً شخصي است – به طور طبيعي افراد برخي از كلمات يا موضوعات را ساده تر از ديگران مي آموزند، بنابراين يك كلاس نمي تواند به نيازهاي شخصي تك تك زبان آموزان پاسخ بدهد.
به عنوان مثال، وقتي در كلاس هاي زبان روسي شركت مي كردم، با توجه به اينكه قبلاً اسپانيايي ياد گرفته بودم صرف فعل ها برايم ساده بود. اما براي يكي از همكلاسي هاي انگليسي زبانم كاملاً چالش برانگيز بود. در نتيجه، در طول كلاس بايد منتظر او مي مانديم. يك همكلاسي آلماني هم داشتم كه با سرعت بيشتري حتي نسبت به من زبان روسي را ياد مي گرفت بنابراين من وقت او را مي گرفتم. در واقع هرچه كلاس بزرگتر باشد، كارايي كمتري خواهد داشت. براي اثبات اين موضوع شما را به تعداد كثيري از زبان آموزان كه در مدارس شلوغ و پر جمعيت زبان آموخته اند و البته چيزي ياد نگرفته اند ارجاع مي دهم.
۴- با ۱۰۰ كلمه متداول شروع كنيد. همه واژگان يكسان نيستند. برخي بازده بهتري نسبت به سايرين دارند. به عنوان مثال، وقتي در بوئنوس آيرس زندگي مي كردم، با مردي آشنا شدم كه ماه ها با برنامه روزتا استون (Rosetta Stone) كار كرده بود (توصيه نمي شود). من چند هفته با يك معلم كار كرده بودم، اما از اينكه چگونه او با وجود ماه ها مطالعه و زندگي در آنجا نمي توانست حتي ابتدايي ترين مكالمه ها را انجام دهد تعجب مي كردم.
بيشتر واژگاني كه او ياد گرفته بود مربوط به وسايل آشپزخانه، اعضاي خانواده، پوشاك و اتاق هاي خانه بود. اما نمي توانست از كسي بپرسد كه در كدام قسمت شهر زندگي مي كند.
با ۱۰۰ كلمه معمول شروع كنيد و تا جايي كه مي توانيد با آنها جمله بسازيد. به اندازه اي گرامر ياد بگيريد كه بتوانيد اين كار را انجام دهيد و تا زماني كه تسلط كافي را بدست نياورده ايد دست از تلاش بر نداريد.
۵- يك فرهنگ لغت جيبي همراه خود داشته باشيد. اين كار بيش از آنچه تصور مي كنيد مي تواند كمك كننده باشد. من يك برنامه فرهنگ لغت انگليسي و اسپانيايي روي تلفنم دارم و در تمام مدتي كه در كشورهاي اسپانيايي زبان زندگي مي كردم از آن استفاده مي كردم. دو هفته اول در برزيل، تنبل بودم و برنامه انگليسي-پرتغالي را دانلود نكردم. و عليرغم اينكه با اصول ابتدايي زبان پرتغالي آشنايي دارم، در طول اين دو هفته به سختي مكالمه مي كردم.